گاهی باید رفت...

ساخت وبلاگ
به وقت چهل سالگیمیگن آدمها تا چهل سالگی هر‌ شخصیتی که دارن، اگر تغییر نکنن و به جایی نرسیده باشن بعدش هم نمیرسناما بنظر من از این سن به بعد بازی اصلی برای هر آدمی شروع میشه و زندگی بیش از پیش جذاب تر میشهیجور نقطه مرزی توی زندگی، مرز بین کودکی و بزرگسالی، مرز بین فهمیدن و نفهمیدن ها، و ...از اینجا به بعد تو زندگی هم راحت تر میتونی همه چی رو مرز بندی کنی، دور ادمهای مهم زندگیت یه خط آبی خوشرنگ بکشی و دور آدمهایی که دوست نداری یه خط قرمز پررنگآدمهای مهم زندگیم دوستتون دارمپ ن ۱ : آدمهای مهم زندگیم اندازه انگشتهای دستن و نه بیشترپ ن ۲: دایره قرمز پررنگ زندگی من هیچ آدمی درونش نیست چون دوست نداشتن آدمها یعنی دوست نداشتن خودمپ ن ۳ : بیرون اون دایره خوشرنگ آبی من کلی آدم هست، که حاشیه زندگی من رو میسازن و گاهی هم حاشیه سازی میکنن و رو اعصاب آدم راه میرنخلاصه که تولدم مبارک گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 22:19

به خودت می‌ آیی و می‌ بینی دیگر هیچ‌ چیز برایت مهم نیست. نه آن‌ ها که رفته‌ اند، نه آن‌ ها که با تو بد کردند، نه آن‌ ها که زمینت زدند و نه آن‌ ها که دلت را بی‌ انصافانه شکستند.به خودت می‌ آیی و می‌ بینی بعد از سیل اتفاقات سهمگینی که پشت سر گذاشتی، آرام‌ تر از همیشه‌ ای و در کمال ناباوری، به یک پذیرش عمیق و صلح درونی رسیده‌ ای. به خودت می‌ آیی و می‌بینی دیدگاهت نسبت به جهان و آدم‌ ها و اتفاقات، تغییر کرده و توقعی از هیچ‌ چیز و هیچ‌ کس نداری و بیش از این‌ که کنش‌ گری مدام باشی، تماشاگری و تا جایی که واقعا لازم ندانی، اقدامی نمی‌کنی و واکنشی نمی‌ دهی و انرژی و زمانت را تلف نمی‌ کنی و اجازه می‌ دهی که جهان سیر طبیعی خودش را طی کند و تو خونسردانه زندگی‌ ات را بکنی.به خودت می‌ آیی و می‌ بینی در دل التهابات و بحران‌ هایی که همه از آن‌ ها گلایه می‌ کنند، خونسرد ایستاده‌ ای و داری نگاه می‌کنی، چرا که دریافته‌ ای اصالت جهان به همین پستی‌ ها و بلندی‌ ها و نامرادی‌ هاست، خصوصا در جغرافیایی که تو در آن زیست می‌کنی.به خودت می‌ آیی و می‌بینی که در عین جسارت و تجربه، انتخاب کرده‌ ای که آرام و ملو زندگی‌ ات را بکنی و از هیاهوی بی‌ نتیجه پرهیز کنی و آسمان کوتاه و خسته‌ ی جهانت را صاف و بدون تشویش نگه داری.به خودت می‌ آیی و می‌ بینی دیگر حوصله‌ ی تغییر و جنگیدن برای تحول‌ های شگرف را نداری و قانعی به همان چیزهای اندکی که داری و میان همان‌ها دنبال خوشبختی و صلح می‌ گردی.به خودت می‌ آیی و می‌ بینی دیگر زیاد حرف نمی‌ زنی و هر چیزی را نمی‌ شنوی و چیزی را ثابت نمی‌کنی و به دل نمی‌گیری و درگیر نمی‌شوی و دل نمی‌ بندی و از تمام تنش‌ ها و اضطراب‌ ها و هیجانات، فاصله می‌ گیری.#نرگس_صرافیان_طوفان‌Adblock گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 16:19

انقدر پر از حرفم که زبونم بند اومدهبارها و بارها توی ذهنم مرور میکنم چیزایی که دلم میخواد بگم و یا حتا بنویسم ولی مدام روی همش یه پاک کن میکشم و ...به عبارتی ترجیح میدم ننویسم شاید چون گوشی برای شنیدن و فهمی برای درک کردن پیدا نمیشه و این چیزا حکم کیمیا پیدا کرده ...اصلن گیریم یه طومار بنویسم چه فایده داره؟از بچگی بارها و بارها به ما میگفتن زمان حکم طلا رو داره ولی این روزا بخاطر خوندن یه خط مطلب و یا یه پرداخت ساده بانکی که تهش نیم ساعت وقت آدم رو میگرفت باید گاهی ساعتها با فیلترشکن سر و کله بزنیم، به چه جرمی ؟بهای این همه زمان که در روز هدر میره، بعلاوه اعصابهایی که داغون میشه کی میده؟اما اونهایی که تا اوضاع به وفق مرادشون نیست مردم رو همه جوره تحت فشار میذارن این نکته رو‌در نظر نگرفتن که توی محدودیت ها همیشه راههای بهتری پیدا میشه و البته انگیزه های بالاتر برای رسیدن به اهدافکتابهای زیادی بود که سالها بخاطر پرسه زدن الکی توی نت وقت نمیشد بخونم ولی این چندماه فرصت شد که توی خیلی از کارهام یه بازنگری داشته باشم و وقت بیشتری رو به خودم اختصاص بدم و کارهای مورد علاقه مآقایونی که به خیال خودتون قدرت رو در دست دارید و یکه تازی میکنید، این کار شما هم فقط و فقط تحت اراده خداوند و برای بیداری و آگاهی مردم بوده و لاغیر...شما هم وسیله هستید برای اینکه این دوران موقع بیداری نسل بشر از خواب چند هزار ساله سامیدوارم شما هم بزودی بیدار بشید و جز بیدار شدگان قرار بگیریدبه امید بیداری همه‌ فرزندان آدمپ ن : هیچ چیز اونطوری که بنظر میاد نیست گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 16:19

پدرم دلواپس آینده برادرم است ! اما حتا یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند.خواهرم نگران فشار کاری پدرم است!اما حتا یکبار هم نشده خواسته هایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند.مادرم با فکر خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتا یکبار هم نشده که با من در مورد خوشبختی ام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتا یکبار هم نشده دستش را بگیرم و با او به سینما بروم، فیلم ببینم و کمی به او آرامش بدهم.روانشناسان به این حالت آلکسی تایمی، یعنی فقر کلمات در بیان احساسات می گویند.در فرهنگ ما این مریضی یک رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان کن و نشان نده ... از یک طرف در خلوت خود، دلمان برای این و آن تنگ می شود، از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم انگار که لال مانی میگیریم.انگار نیرویی نامریی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد دلتنگی مان بگوییم!تکلیفمان را با خودمان روشن نمی کنیم، یکدیگر را دوست میداریم اما آنقدر در بیان احساساتمان الکسی تایمیک ( فقیر گونه در بیان احساسات و ابراز علاقه ) هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم.اما از یک جا به بعد، باید این سکوت خطرناک را شکست و راه افتاد.از یک جا به بعد باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.از یک جا به بعد باید مادر، فرزندش را به یک شام دو نفره دعوت کند.از یک جا به بعد باید فرزند در گوش مادرش بگوید: چقدر خوب است که تو را دارم.از یک جا به بعد باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده است." و چه خوب است، آن از یک جا ب گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 8 تير 1401 ساعت: 8:30

یجا خوندم که موقعی که برف میباره همه جا ساکت میشه چون دونه های برف امواج صوتی رو جذب میکنن

میدونی من فکر میکنم آدمی که دوسش داری هم مثل برف میمونه، وقتی میاد دیگه هیچ صدایی نمی شنوی و چشمت دیگه هیچ جا رو نمیبینه، فقط و فقط همون آدم رو میبینی و توش غرق میشی ...


گاهی باید رفت......
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 8 تير 1401 ساعت: 8:30

یه تبریک به رسم هرسال محض یادآوری

خیلی وقته که یه زمان خالی برای خلوت با خودم و وبلاگم پیدا نمیکنم

دوست دارم گاهی بنویسم برای مخاطبی که گاهی از اینجا رد میشه ولی مطلب قابل عرضی هم پیدا نمیشه، یا شاید انقدر زیادن که انتخاب کردن رو سخت میکنه‌ و در نتیجه بیخیال شدن ساده ترین راهه

پ ن: دنبال چی میگردی؟

گاهی دنبال خودت بگرد به چیزای خوبی میرسی


گاهی باید رفت......
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 8 تير 1401 ساعت: 8:30

پدیده توهم مفید بودنمردی هر روز راس ساعتی معين به گوشه ميدان شهر می رفت و لحظاتی كلاهش را از سرش بر می داشت و به شدت تكان می داد. روزی پليس علت اين كار را از وی جويا شد.گفت: با اين كار زرافه ها را دور گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت: 16:46

تصور کنید در حال رانندگی، به یک آهنگ شش و هشت فاقد ارزش هنری با صدای بلند گوش می دهید. با توقف پشت چراغ قرمز ناگهان متوجه می شوید در ماشین کناری، دوست و یا همکار شما نشسته است.بلافاصله صدای آهنگ را کم گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت: 16:46

هر زمان که به جای ترس و اضطراب،احساس شادی و آسودگی می کنیم؛رها هستیم...هر زمان که از عقاید خوب و بد دیگران مستقل باشیم؛رها هستیم...وقتی نیاز به تائید را از دست می دهیم،رها هستیم...وقتی قبول داریم که ب گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 132 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:45

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاکشاخه های شسته، باران خورده، پاکآسمان آبی و ابر سپيدبرگهای سبز بيدعطر نرگس، رقص بادنغمه شوق پرستوهای شادخلوت گرم کبوترهای مستنرم نرمک می رسد اينک بهارخوش به حال روزگارخوش به گاهی باید رفت......ادامه مطلب
ما را در سایت گاهی باید رفت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blue-bahar313 بازدید : 133 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:36